نقش قانون در ترویج فردگرایی و کاهش ازدواج
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۰۹۸۶۱
به گزارش خبرگزاری مهر، زینب مواصلی، مترجم و پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی با عنوان نقش قانون در ترویج فردگرایی و کاهش ازدواج (با مروری بر تاریخ انگلستان) اظهارداشت: توجه به مساله تزاحم قانونی در روند عرفی نهادهای اجتماعی و بالاخص خانواده امری است که در حوزه علوم اجتماعی و آسیب شناسی کاهش نرخ ازدواج مورد توجه قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیرامون مساله تأثیر قانون در کاهش نرخ ازدواج بد نیست به روایت پروفسور جین لویس، استاد بازنشسته سیاست اجتماعی و عضو آکادمی انگلیس و انجمن سلطنتی کانادا در کتاب خانواده و دولت (۲۰۰۳) از اوضاع بیست سال پیش انگستان بپردازیم:
«خانواده در طول دهه ۱۹۹۰ به یک موضوع اصلی سیاسی در بریتانیا تبدیل شد، زیرا سیاست گذارن سرعت سریع تغییر خانواده را در آن زمان تشخصی دادند. در طول یک نسل، تعداد کسانی که ازدواج کردند به نصف، تعداد طلاقها سه برابر و نسبت فرزندانی که خارج از ازدواج به دنیا میآیند چهار برابر شده است (اسکات، براون و آلوین، ۱۹۹۸).
کاهش ازدواج و افزایش فرزندآوری در خارج از ازدواج به طور جدایی ناپذیری با رشد زندگی مشترک بدون ثبت ازدواج مرتبط است و افزایش طلاق، زندگی اشتراکی و فرزندآوری خارج از ازدواج همگی به جدایی والدین از کانون خانواده با تعریف اصلی و قانونی آن منجر شده است. بین سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰، درصد خانوادههای تک والدی مادر محور بیش از دو برابر شد. چنین قضاوتهایی ممکن است زودرس باشد، اما این روندهای گسترده مرتبط با کاهش ازدواج و افزایش زندگی مشترک است که باعث افزایش اضطراب در مورد ازدواج و خانواده شده است، که اکنون تا قرن بیست و یکم ادامه دارد. بدبینی نسبت به خانواده در دهه گذشته، بر خلاف ارزیابیهای خوش بینانه اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ (به عنوان مثال، فلچر، ۱۹۶۶) در تفسیرهای سیاسی و دانشگاهی نفوذ کرده است.
در دهه ۱۹۸۰، محققان بریتانیایی، یافتههای اندیشمندان آمریکایی را در ارائه شواهدی از تأثیر مخرب طلاق بر پیشرفت تحصیلی، شغل و روابط شخصی کودکان و بزرگسالان جوان مورد توجه قرار دادند (مانند ریچاردز و دایسون، ۱۹۸۲؛ مکلین و وادزورث، ۱۹۸۸؛ کیرنان، ۱۹۹۲). آنچه به دست آمده، نشان میدهد به طورکلی رفتار جوامع فردگراتر شده است. سیاست گذاران به وضوح ترس خود را از افزایش فردگرایی در طول دهه ۱۹۹۰ بیان کردند که به طور نرمال آن را خودخواهانه و نقطه مقابل وابستگی متقابل عنوان کردند (اسمارت و نیل، ۱۹۹۷).
در جریان بحثهای مربوط به قانون خانواده در سال ۱۹۹۶، بارونس یانگ این دیدگاه را بیان کرد که «اینکه یک طرف تصمیم میگیرد با فرد دیگری کنار بیاید (زندگی اشتراکی بدون ازدواج) … منعکسکننده بیماری رو به رشد خود محوری است که جامعه ما را تحقیر میکند». که عملاً ماهیت انگیزه پشت تغییرات رفتار در رابطه با خانواده را عیان میسازد، که اگرچه گیدنز (۱۹۹۲) ایده رشد فردگرایی را پذیرفته است، اما آن را به عنوان یک توسعه دموکراتیکتر تفسیر کرده است، در حالی که کارکردهای جامعه سنتی را نابود میکند و راه کاری برای آن بیان نمیکند.
با این حال، برای سیاستمداران، ناکامی مردان در حفظ موقعیت خود در خانواده، از یک سو، همراه با افزایش خودمختاری اقتصادی زنان، از سوی دیگر، برای القای نگرانی در مورد سرنوشت خانواده سنتی و نقش مرد و زن در آن کافی است. این باعث شده که شبهاتی در مورد نقشی که قانون خانواده (مصوب ۱۹۶۰) ممکن است در ترویج تغییر نقشها در خانواده ایفا کرده باشد، مطرح شود.
در حال حاضر و پس از بررسیهای فراوان، مشخص شده که اصلاحات اساسی قانون خانواده در دهه ۱۹۶۰ نقش مهمی در مشروعیت بخشیدن به گرایش به سمت فردگرایی بیشتر در روابط صمیمانه میان مردان و زنان بالاخص در فضای اشتراکی بیرون از نهاد خانواده ایفا کرد.
از زمان اصلاح قانون طلاق در سال ۱۹۶۹ به طور گسترده تلاشها برای جدا کردن رفتار مرد و زن به عنوان زن و شوهر افزایش یافت، به نحوی که زن و مرد بدون توجه به نقش همسری، به طور فزایندهای فردگرایی را در پیش گرفتند، و نیز از موقعیت آنها به عنوان پدر و مادر، که به طور فزایندهای بر اهمیت والدین تأکید میشد، به دلیل فردگرا شدن فاصله گرفتند. رسیدن به این وضعیت در تفکر جامعه چندان آسان نیست اما روند پرسرعت در قانونی سازی حقوق خانواده که نشان دهنده تلاشی برای کنار آمدن با تغییرات سریع خانواده است، دوگانگی در مورد اینکه آیا باید تغییرات عمیق در نظام ازدواج را به رسمیت شناخت یا تلاش کرد تا ساعت را به عقب برگرداند، را تشدید میکند.»
نکته مهم این است که آنچه پروفسور لویس مطرح میکند، کانه اوضاع امروز جامعه ایران است که در جدال بین معیار بودن یا نبودن قانون و تأثیر آن بر شکل گیری خانواده و نرخ ازدواج، جامعه فرصت خود را در بهبود شرایط از دست میدهد. بهم ریختن ساختار اخلاق مدار خانواده و دعوای زنان و مردان در گروکشیهای حقوقی پس از ازدواج منجر به آن شده تا افراد از قرار گرفتن در موقعیت تشکیل خانواده واهمه داشته و زندگی بدون ثبت قانونی را به ازدواج قانونی ترجیح دهند. عدم توجه به نقش قانون در برهم زدن ساختارهای عرفی، در درازمدت میتواند جامعه را به سوی وضعیت فاجعه گسیل کرده و آسیبهای فراوانی را به همراه داشته باشد.
کد خبر 5889061منبع: مهر
کلیدواژه: خانواده جوانان ازدواج قوه قضاییه هلال احمر جمهوری اسلامی ایران سازمان هواشناسی وزارت آموزش و پرورش پلیس راهور بارش باران سانحه تصادف وضعیت جوی کشور دستگیری امداد رسانی زنان یونسکو پلیس خانواده کاهش ازدواج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۹۸۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاهش نرخ باروری در ایران از چه وقت شروع شد؟
علی اکبر محزون گفت: شروع کاهش نرخ باروری در کشور ما به حدود دهه چهل بر میگردد. در نخستین سرشماری کشور که سال ۱۳۳۵ اجرا شد و پس از آن در سال ۱۳۴۵ برای نخستین بار در ایران نرخ رشد جمعیت محاسبه شد که آن زمان ۱/۳ درصد بود. از همان سالها هشدارهای رشد جمعیت آغاز شد. سال ۴۶ بیانیه تهران در خصوص تنظیم خانواده و ضرورت کنترل جمعیت تصویب شد و ساز انقلاب هم در دهه شصت بحث جمعیت دوباره مطرح شد. در برنامه توسعه سال ۱۳۶۷ طرحی با عنوان سیاست تحدید موالید مطرح شد.
وی افزود: هدف این طرح چنین بود که اگر در سال ۱۳۶۷ میانگین هر خانواده ۵/۶ فرزند بود تا سال ۱۳۹۰ این عدد به ۴ فرزند کاهش یابد. در سال ۷۲ قانون تنظیم جمعیت در مجلس شورای اسلامی تأیید شد که طبق این طرح فرزند چهارم به بعد محروم از فعالیت اجتماعی شود. سال ۱۳۷۳ و به میلادی ۱۹۹۴ اجلاس بینالمللی جمعیت و توسعه در قاهره با مشارکت ۱۷۹ کشور جهان از جمله ایران برگزار شد و معاهده طرح کنترل جمعیت در سطح بینالملل با عنوان International Conference on Population and Development تصویب شد. ریشه اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت در دنیا و کشور ما از اینجا آغاز شد.
وی افزود: علت شدت این کاهش در ایران به این دلیل بود که علاوه بر کنترل اجتماعی، کنترل فردی نیز به وجود آمد. خانوادهها از دهه ۶۰ بنا به عوامل مختلف مانند کاهش مرگ و میر کودکان و شانس زنده ماندن بالا، تصمیم به فرزندآوری کمتر گرفتند چرا که قبلاً پنج فرزند متولد میشد که لااقل سه نفر از آن ها زنده بمانند. دیگر نیازی به چنین اقداماتی نبود پس همان سه فرزند متولد میشدند.
وی در ادامه گفت: اما اینها حاصل یک نگاه مالتوسی بود بحث نخست تنگ دستی به عنوان مانع افزایش فرزند و بحث دوم جریان اجتماعی بود. افراد با استمرار فرایند توسعه وارد مباحثی شدند که موجب پیشرفت فردی آن ها شود و به تحرک اجتماعی پرداختند و فرزندآوری را مانع این پیشرفت دیدند. بحث فردگرایی در جامعه موجب شد تحرک اجتماعی و فرزندآوری در مقابل هم قرار گیرند و در مرحله سوم جایگزینی برای نهاد خانواده و تغییر نهاد خانواده که حاصل تغییر نگرشها در جوامعی مثل ایران شد روند رشد را به شدت کاهش داد.
محزون تاکید کرد: بر روی مبانی فکری و نظری موضوع باید بیشتر تمرکز کرد و اقدامات اساسی صورت بگیرد. در دنیا هم برای موضوعات مهم همینطور عمل میکنند. باید الگوی یک خانواده کامل را بسازیم، مبنی بر نظریه شهید مطهری از انسان کامل این قالب را در مبانی فکری خانواده جای دهیم و در ادامه به تعهد به خانواده بپردازیم. جامعه دانشگاهی و حوزه علمیه نیز میتواند در حوزه شناسایی مسائل و ترسیم وضع مطلوب کمک شایانی به این راهبرد داشته باشد.
نقش جایزه ملی جمعیت در مرحله نخست ایجاد انگیزه است و برای اثرگزاری بهتر میتواند به اصطلاح، کف میدانیتر، در محلهها و مراکز عمومی باشد. تا انگیزه نخبگان را در جامعه عمومی بیشتر کند. چرا که بحث خانواده است و حتی میتواند الگویی شود تا هم محلیها و خانواده هم به نخبگان رجوع کنند.
منبع: خبرگزاری مهر